احمد شاملو

از رنجی خسته‌ام که ازآنِ من نیست

بر خاکی نشسته‌ام که ازآنِ من نیست

با نامی زیسته‌ام که ازآنِ من نیست

از دردی گریسته‌ام که ازآنِ من نیست

از لذتی جان گرفته‌ام که ازآنِ من نیست

به مرگی جان می‌سپارم که ازآنِ من نیست!

“احمد شاملو”