فروغ فرخزاد

“به بهانه زادروز فروغ عزیز”
  من از کجا می آیم ؟ من از کجا می آیم ؟ که اینچنین به بوی شب آغشته ام ؟ هنوز خاک مزارش تازه ست مزار آن دو دست سبز جوان را می گویم … چه مهربان بودی ای یار ، ای یگانه ترین یار چه مهربان بودی وقتی دروغ می گفتی چه مهربان بودی وقتی که پلک های آیینه را می بستی و چلچراغ ها را از ساقه های سیمی می چیدی و در سیاهی ظالم مرا بسوی چراگاه عشق می بردی تا آن بخار گیج که دنباله ی حریق عطش بود بر چمن خواب می نشست .