مهدی اخوان ثالث

از بس که ملول از دل دلمرده یِ خویشم هم خسته یِ بیگانه هم آزرده یِ خویشم این گریه یِ مستانه یِ من بی سببی نیست ابر چمن تشنه و پژمرده یِ خویشم گلبانگ ز شوق گل شاداب توان داشت من نوحه سرای گل افسرده یِ خویشم شادم که دگر دل نگراید سوی شادی تا […]

رسول یونان

۱) دیگر منتظر کسی نیستم هر که آمد ستاره از رویاهایم دزدید هر که آمد سفیدی از کبوترانم چید هر که آمد لبخند از لب‌هایم برید منتظر کسی نیستم از سر خستگی در این ایستگاه نشسته‌ام. ۲) از ستاره های عمرم یک یکی کم می شه بی تو اینجا تاریک و سیاهه داره سردم می […]

مرغ آمین

مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده رفته تا آنسوی این بیداد خانه باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه. نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده. می شناسد آن نهان بین نهانان ( گوش پنهان جهان دردمند ما) جور دیده مردمان را. با صدای هر دم آمین گفتنش، آن […]

پرویز پرستویی

دیروز به مادرم زنگ زدم بعد از مرگش تلفن ثابت خانه‌اش را جمع نکردیم ؛ نمی‌خواهم ارتباطمان قطع شود. هروقت دلم هوایش را می‌کند بهش زنگ می‌زنم ؛ تلفنش بوق می‌زند بوق می‌زند بوق می‌زند … وقتی جواب نمی‌دهد با خودم فکر می‌کنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است . الان چند […]

عباس معروفی

از خواب خسته ام . به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم چیزی شبیه بیهوشی ، برای زمان طولانی . شاید هم از بیداری خسته ام ; از این که بخوابم و تهش بیداری بآشد .. کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد . نشد هم […]

حسین منزوی

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم نه طاقتِ خاموشی، نه تابِ سخن داریم آوار پریشانی‌ست رو سوی چه بگریزم؟ هنگامه‌ی حیرانی‌ست خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار “آیا” وسواس هزار “اما” کوریم و نمی‌بینیم ورنه همه بیماریم دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ست امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم دردا که […]

کاظم بهمنی

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند […]