افشین یداللهی

دوستش داشته باشی و او در دو قدمیِ عاشقِ تو شدن این پا و آن پا کند و بگوید: عاشقم نکن می‌خواهم عاقلانه تصمیم بگیرم شاید با آدمِ آسان‌تری بروم و تو عاشقش نکنی او برود مدتی بعد بیاید و بگوید: چرا عاشقم نکردی وقتی می‌دیدی اینقدر عاقلانه اشتباه می‌کنم؟ و تو فقط به دستش […]

کاظم بهمنی

خبر خیرِ تو از نقل حریفان سخت است حفظ ِحالات من و طعنـه ی آنان سخت است لحظه ای بغـض نـشد حفــظ کنم چشمم را در دل ابر نگهداری بـاران سخت است کشتی ِ کوچک من هر چه که محکم باشد جَستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است ســاده عاشق شده ام ساده […]

حمید مصدق

با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها با تو اکنون چه فراموشی‌هاست چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم خانه‌اش ویران باد من اگر ما نشوم، تنهایم تو اگر ما نشوی، خویشتنی از کجا که من و تو شور یکپارچگی را در شرق باز برپا نکنیم از کجا که من و تو مشت رسوایان را […]

حسین جنتی

باید که ز داغم خبری داشته باشد هر مرد که با خود جگری داشته باشد حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل بازیچه ی دست تبری داشته باشد سخت است پیغمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین […]