ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺁﻣﺪ

ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺁﻣﺪ …

ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ …ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﭘﺪﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ؟

ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﺩﻟﺶ …

ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﻪ ﯾﮏ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﻡ

ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ

ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﻏﺮﻭﺭﺵ ﻣﺪﻓﻮﻥ …

ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ

ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺪﻝ ﮐﺠﺎﺳﺖ …

ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺰﻩ ﻓﻘﺮ ﻓﻘﻂ ﻭﺳﻂ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﺎﺳﺖ؟

ﻭﭼﺮﺍ ﻭ ﭼﺮﺍﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ!!!

ﺩﻝ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﭘﺪﺭ …

ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ …

ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﺎﻋﺮ ﮐﺮﺩ !!!

“میلاد عبدی”

(با توجه به دیدگاه های دوستان این شعر از استاد شاملو نیست و از آقای میلاد عبدی است. بنده به استناد حرفهای یاران همیشگی سایت شعرواره نوشته را تصحیح کردم.)

14 thoughts on “ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺁﻣﺪ

  1. این شعر بوی سیکار ..بعضی ها معتقدند از اقای شاملو نیست ..
    ادرس منبع این شعر را می توانید برایه من ارسال کنید ..
    با تشکر

    1. من منبعی از کتاب ایشون ندارم ولی با توجه به جستجویی که کردم در بقیه سایتها هم این شعر به استاد شاملو نسبت داده شده.
      دقیق نمیدونم از کدوم دفتر استاد هست.
      ارادتمند

  2. درود.این سروده به نام شاعر جوان میلاد عبدی ثبت شده.
    از سستی سروده به ویژه پایان ان هم میشد فهمید که از استاد شاملو نیست

  3. این شعر یک شعر دانشجویی است که در یک شب شعر به بار نشسته است…فکر کنم از میلاد عبدی است..این شعر صلابت شعر شاملو را ندارد..

  4. واقا براتون متاسفم قشنگ معلومه طعم فقرو نه چشیدید نه دیدید،این شعر بسیار عمیق او زیباست.کاری ندارم که ازکیه،ولی زیباست.

  5. با سلام
    این شعر رو من چند سال پیش گفتم و خیلی با شعر استاد شاملو فاصله داره.ممنون که تصحیح کردید
    میلاد عبدی

  6. اینو جایگزین کنید

    ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺁﻣﺪ …

    ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ …ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﭘﺪﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ؟

    ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﺩﻟﺶ …

    ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﻪ ﯾﮏ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑر ﺑﺎﻡ

    ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ

    ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﻏﺮﻭﺭﺵ ﻣﺪﻓﻮﻥ …

    ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ

    ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺪﻝ ﮐﺠﺎﺳﺖ …

    ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺰﻩ‌ی‌ ﻓﻘﺮ ﻭﺳﻂ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﺎﺳﺖ؟

    ﻭﭼﺮﺍها ﻭ ﭼﺮﺍﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ!!!

    ﺩﻝ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻣثل ﺯﺍﻧﻮﯼ ﭘﺪﺭ …

    ﺩﯾﺪﻥ آن ﺻﺤﻨﻪ ﺁنچناﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ …

    ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﺎﻋﺮ ﮐﺮﺩ !!!

    “میلاد عبدی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *