فریدون مشیری

بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي آهنگ اشتياق دلي درد مند را شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق آزار اين رميده ي سر در كمند را بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان عمريست در […]

اصغر معاذی

بهار آمده اما هوا هوای تو نیست مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست به شوق شال و کلاه تو برف می آمد… و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست نسیم با هوس رخت های روی طناب به رقص آمده و دامن رهای تو نیست کنار این همه مهمان چقدر تنهایم!؟ […]

حسین منزوی

برای کینه؟ آه نه! برای عشق من، بمان برای دوست داشتن، برای خواستن بمان هر آنچه دوست داشتم، برای من نماند و رفت امید آخرین اگر تویی، برای من بمان به سبزه و نسیم و گل، تو درس زیستن بده بهار باش و باز هم به خاطر چمن بمان تمامت و کمال را به نام […]

حمید مصدق

با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها با تو اکنون چه فراموشی‌هاست چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم خانه‌اش ویران باد من اگر ما نشوم، تنهایم تو اگر ما نشوی، خویشتنی از کجا که من و تو شور یکپارچگی را در شرق باز برپا نکنیم از کجا که من و تو مشت رسوایان را […]

ته سیگار

تو می‌خندی حواست نیست  من آروم می‌میرم  تو می‌رقصی و من  عاشق شدن رو یاد می‌گیرم  چه جذابی چه گیرایی  چه بی‌منطق به چشمات می‌شه عادت کرد  توی دستای تو باید به سیگار هم حسادت کرد  منو پک می‌زنی آروم خرابم می‌کنی از سر  رژ لب روی ته سیگار تن من زیر خاکستر  تنم می‌لرزه […]