دوستش داشته باشی و او در دو قدمیِ عاشقِ تو شدن این پا و آن پا کند و بگوید: عاشقم نکن میخواهم عاقلانه تصمیم بگیرم شاید با آدمِ آسانتری بروم
و تو عاشقش نکنی او برود
مدتی بعد بیاید و بگوید: چرا عاشقم نکردی وقتی میدیدی اینقدر عاقلانه اشتباه میکنم؟
و تو فقط به دستش نگاه کنی و ندانی اسمِ کاری که کردی چه بود…؟
“افشین یداللهی”